به مناسبت نیمه شعبان
از این نهایت مبهم
از این شب بی نور
سلام من به تو ، ای در پس سیاهی شب
سرود صبح امیدی و در افق مستور
سلام من به تو ، ای نوبهار خندیدن
حقیقتی و می آیی ز شاهراه ظهور
( این شعر کار خودمه وتقدیمش میکنم به صاحب دلهای منتظر روحی فداه)
از این نهایت مبهم
از این شب بی نور
سلام من به تو ، ای در پس سیاهی شب
سرود صبح امیدی و در افق مستور
سلام من به تو ، ای نوبهار خندیدن
حقیقتی و می آیی ز شاهراه ظهور
( این شعر کار خودمه وتقدیمش میکنم به صاحب دلهای منتظر روحی فداه)
پرنده ها به جست وجوی جانب آبی رفته اند
افق عمودی است
افق عمودی است وحرکت،فواره وار
و در حدود بینش
سیاره های نورانی می چرخند
زمین در ارتفاع به تکرار می رسد
من از سلاله درختانم
تنفس هوای مانده ملولم می کند
نهایت تمامی نیروها پیوستن است، پیوستن
به اصل روشن خورشید
و ریختن به شعور نور
صدا،صدا،تنها صدا
صدای خواهش شفاف آب به جاری شدن
صدا ،صدا، صدا، تنها صداست که می ماند
فروغ فرخ زاد ( خلاصه شده)
منُ تو مثل دوتا خط می مونیم،
که تو یه دفتر مشق اسیر شدیم!
نرسیدیم به همُ آخرشم،
تو همون دفتر کهنه پیر شدیم!
بی همُ کنار هم روزا گذشت،
دستای من نرسید به دست تو!
می دونیم که ما به هم نمی رسیم،
مگه با شکست من، شکست تو!
من نمی رسم به تو آخر بازی همینه!
آخر عشق دوتا خط موازی همینه!
ترانه ای از یغما گلرویی (ادامه حذف شده)
بنویس،عاشق خسته! بنویس!
عشقُ باخط شکسته بنویس!
بنویس شاپرک مرده ی ما ،
از تو بند پیله رسته! بنویس!
بنویس که این صدای بی دروغ،
عمریه نخورده مسته! بنویس!
از تب ترانه های بی صدا،
از رفیقای گسسته بنویس!
یه نفر تو سرزمین شب هنوز ،
دل به تاریکی نبسته! بنویس!
ترانه ای از یغما گلرویی( خلاصه شده)
ظهر تابستان است
سایه ها می دانند که چه تابستانی است
سایه هایی بی لک
گوشه ای روشن و پاک
کودکان احساس
جای بازی اینجاست