من با تو ای قلم دوباره آشتی کرده ام

به شکرانه ی این آشتی، برقص!

برصفحه ی زیبای کاغذ خط دار

و بخوان

این همان شاهراه رویا هاست.

قلم ببین !

که چه اندوه خفته ای دارم!

ببین قلم!

 تو همدم خیال من شده ای!

قلم ببار اشک جوهر جانت را

برای خسته ی دل خون شده ببار!

برقص، شاید در این بزم خیالی سبک شوم!

برقص ، بتاز ، روی ورق سر بخور نمان!

یک جا نمان و بدان!

 که سکون اول جاده ی ویرانی ست!

از طرف من تقدیم به تو که احساس را می ستایی

بافته شده در تاریخ ۲۶ اسفند ۸۷