بوسه گاه پریان، خوابگه ات

و قدمگاه کبوترها،

سر انگشت دلت

آسمان ها و زمین،

مسته یک گوشه ی چشمت

حاجت باده نباشد

به وقته دیدارت!

به عشق داشتن تو

دله گلها شاد است.

به یاد آمدنت

همه جا رقصان است.

تو  امید دله دلهای غریبی آقا !

ولی بگو چرا هنوز غریبی  آقا ؟!

بافته شده در ۵ آبان ۸۸