دیگر کفش های نو هم

مرا برای آمدن به سوی تو

مشتاق نمی کنند!

دیگر هیچ نای غم انگیزی

مرا برای گریستن در فراقت

قلقلک نمی دهد!

حتی دیدن قاب عکس های خالی

ذهنم را به نقاشی کردن

تصویر خیالیت

راهی نمی کند!

راستی!

اگر روزی برگردی

حتما برایت این غزل را

با سوز دل می خوانم!

که:" آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟

بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟"


بیت تضمین از غزلی از استاد شهریار

بافته شده به تاریخ ۳۰ آبان ۸۸