منتظرم
شب وستاره ومهتاب نیمه شبم
هوای گریه و ابر وغصه های دلم
کنار گلبن وساقی و آتش مستی
هنوز از غم رویت فشرده است گلویم
نمی چکد ، نمی افتد ، نمی شود جاری
زلال اشک خموشم ز گوشه ی چشمم
هنوز منتظرم ! منتظر به راه نگاهت
کجا روم ؟ به که گویم حدیث جان کاهم
به گوشه ای از آن نگاه مخمورت
نظر کن و شفا ده بند بند وجودم
( کار خودمه )
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱:۴۹ ق.ظ توسط سارا محمدی
|
آدرس جدید ما xrays.ir