بمان با من تو که تنها کسم هستی

ومن می دانمت هستی

تو که هستی چه می گویم

این منم که ز تو

گهی دورم گهی نزدیک

تو هستی تا ابد با من

و می دانم که می دانی

چه نا فرمانم وپستم

گهی بگذار جان من صفا گیرد به دیدارت

گهی یادت

همین یادت

نکن از من دریغ ای مهربان یاور

( اردیبهشت ۸۸ واسه خدای مهربونم)