برای آقای خوبیها
شب و ستاره و مهتابِ نیمه شبم هوای گریه و ابر و غصه های دلم
کنار گلبن و ساقی و آتش مستی هنوز از غم رویت فشرده است گلویم
نمی چکد، نمی افتد، نمیشود جاری زلال اشک خموشم ز گوشه ی چشمم
هنوز منتظرم، منتظر به راه نگاهت کجا روم؟ به که گویم حدیث جانکاهم
به گوشه ای از آن نگاه مخمورت نظر کن و شفا ده بند بند وجودم
۲۶ مرداد ۸۸ ساعت ۲ نیمه شب تقدیم به آقای دلهای منتظر
+ نوشته شده در جمعه ۱۳ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۴:۴۰ ب.ظ توسط سارا محمدی
|
آدرس جدید ما xrays.ir